دسته بندی
شنبه 1404/05/4 11:34
شماره :
2542
یادداشتی از دکتر صابری زفزقندی، روان پزشک و عضو گروه سلامت روان فرهنگستان

الزام گواهی سلامت روان برای گواهینامه رانندگی/ خطر انگ‌زنی و بی‌اعتمادی عمومی

دکتر محمد باقر صابری زفرقندی، روان پزشک، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و عضو گروه سلامت روان فرهنگستان علوم پزشکی طی یادداشتی به مصوبه اخیر دولت در باره الزام داشتن گواهی سلامت روان برای  اخذ گواهینامه رانندگی پرداخته است.

متن این یادداشت به شرح زیر است: 

چالشی های پیرامون الزام داشتن گواهی سلامت روان برای  اخذگواهینامه رانندگی

 مقدمه

تصویب الزام اخذ گواهی سلامت روان برای متقاضیان گواهینامه رانندگی از سوی هیأت محترم دولت، لابد با بهره گیری از نظر کارشناسان سلامت روان بوده است تا  جهت ارتقای ایمنی اجتماعی و کاهش تصادفات احتمالی ناشی از اختلالات روانپزشکی قدمی برداشته شود.  انتظار از این مصوبه کاهش خطرات ناشی از اختلالات روان‌پزشکی کنترل‌نشده، می تواندباشد. با این حال چالش های جدی در مورد چرایی و چگونگی تدوین ، تصویب و اجرای این مصوبه وجود دارد که توجه به آن راه گشا  خواهد بود.   مخاطب سوالاتی که مطرح می شوند نیز بیشتر کارشناسانی از حوزه سلامت روان هستندکه احتمالا درتدوین این قانون مورد مشاوره بوده اند.

سوال اول این است که آیا بررسی وضعیت موجود دست اندرکاران را برای تدوین چنین دستورالعملی مجاب کرده است؟ به عبارتی طبق آمار های موجود چه درصدی از تصادفات ونابسامانی های حاکم بر فرهنگ رانندگی درکشور متاثر از مشکلات سلامت روان است؟  حتی اگر اختلال مصرف مواد را نیز بخواهیم در زمره  نداشتن سلامت روان سالم بدانیم آیا نقش اختلالات روان پزشکی درسوانح و حوادث رانندگی  به این اندازه پر رنگ بوده است که نیازمند تدوین قانونی مجزا برای آن شده باشیم؟

سوال دوم،  تعریف سلامت روان در این قانون چیست؟ آیا مراد داشتن اختلالات روان پزشکی ثابت شده است؟ اگر منظور اختلالات مستقر روان پزشکی باشد بهتر نبود که با ذکرنام اختلال و حسب میزان شدت آن  افراد مبتلا از رانندگی منع می شدند؟

سوال سوم، چگونه و با چه ابزاری می توانیم سلامت روان افراد را بسنجیم؟و مقیاس حد اشکال در سلامت روان که نافی صلاحیت اخذ گواهی نامه رانندگی می شود چیست؟ آیا با یک مصاحبه بالینی ویا انجام تست های روان شناسی موجود این مهم دست یافتنی است؟

سوال چهارم،  روشن است که اختلالات روان پزشکی در هر مقطعی از دوران زندگی امکان بروز دارند و خوشبختانه در سنی که افراد می توانند گواهینامه بگیرند کمترین میزان شیوع قابل انتظار است با این وجود برای افرادی که بعد از اخذ گواهینامه به اختلالات شدید و ناتوان کننده روان پزشکی مبتلا می شوند چه تدبیری اندیشیده شده است؟

سوال پنجم،  بدیهی است اجرای گسترده این طرح نیازمند منابع انسانی، مالی و ساختار سازمان‌یافته برای ارزیابی تعداد زیادی متقاضی است، آیا در تدوین  این طرح به کمبود های بسیاری که درکشور وجود دارد و از جمله کمبود نیرو در مراکز روان‌پزشکی کشور برای پاسخ به  ازدحام  مراجعین اندیشیده شده است؟

 

سوال ششم،  می دانیم که در بسیاری از اختلالات روان پزشکی فرد در مرحله حاد قدرت قضاوت و تمرکز در رانندگی را ندارد و در مرحله ای که با شروع درمان  بیماری فروکش کرده تهدیدی از این نظر متوجه فرد نیست؟ چگونه در این قانون حقوق اجتماعی این افراد و خانواده آنها در نظر گرفته شده است؟

سوال هفتم، شاید مراد از اختلالات روان پزشکی در این قانون متمرکز بر اختلالات شخصیتی باشد. در این صورت آیا همه اختلالات شخصیتی فاقد صلاحیت برای رانندگی هستند؟ به عنوان مثال اختلال شخصیت نمایشی و یا اختلال شخصیت وسواسی صلاحیت داشتن گواهینامه رانندگی را ندارند؟

سوال هشتم، اختلال مصرف مواد نیزدر این قانون در زمره اختلال روان پزشکی لحاظ شده است؟ اگر پاسخ مثبت است تشخیص آن چگونه است؟ آیا همچنان قرار است که به قانون بی اثر و پر هزینه و گمراه کننده الزام به انجام آزمایش عدم اعتیاد متوسل شد؟  می دانیم که از مدت ها قبل داشتن گواهی عدم اعتیاد برای  گرفتن پروانه کار . یا تمدید آن در برخی مشاغل و همچنین ازدواج الزامی است.  ولی آیا بررسی شده است که چرا اغلب قاطع کسانی که اعتیاد به مصرف مواد دارند به راحتی می توانند تست منفی آزمایشگاهی را اخذ کنند؟  آیا بررسی شده است که آیا تا کنون فردی به دلیل آزمایش مثبت از ازدواج و یا تمدید پروانه کار منصرف ویا محروم گردیده است؟ به طور مشخص الزام به گواهی عدم اعتیاد برای ازدواج نه تنها مانعی برای ازدواج های از پیش تعیین شده نگردیده بلکه به صورت کاذب اطمینان خاطری را برای والدین ایجاد کرده است که مانع بررسی ها و تحقیقات جامع در قبل از ازدواج نیز شده است و متاسفانه سالها است این اقدام ناراضی ساز وهزینه بر و درعین حال بیهوده درحال انجام است.

سوال نهم، آیا به اثرات "انگزایی" این قانون توجه شده است؟ سالها نظام سلامت تلاش های بی وقفه ای برای کاهش انگ از اختلالات روان پزشکی داشته است تا افراد مبتلا و خانواده مبتلایان از ترس برچسب و انگ خوردن و یا ترس از محرومیت های اجتماعی بیماری خود ویا اعضای خانواده را پنهان نکنند و در اسرع وقت برای درمان اقدام نمایند. سیاست "انگ زدایی" به تحقیق کمک بزرگی درکاهش بار بیماری های روان پزشکی کرده است. آیا این قانون عاملی برای "انگ زایی" برای اختلالات روان پزشکی نیست؟

پیشنهادات:

  1.  تعریف دقیق و شفاف از "سلامت روان قابل‌قبول برای رانندگی"  باید ارائه شود. در غیر این صورت امکان ارزیابی‌های سلیقه‌ای و ناعادلانه به شدت وجود دارد. اگر سازوکار اجرایی شفاف و دقیق  اندیشیده نشود، گسترش فساد مثل صدور گواهی‌های غیرواقعی یا تجاری‌شدن این فرآیند می‌تواند نه تنها کارآمدی طرح را زیر سؤال ببرند بلکه معضلی بر مشکلات عدیده کشور دراین زمینه بیافزاید.

 

  1. دربسیاری ازکشورها، برای مشاغل حساس مانند رانندگان وسایل نقلیه عمومی یا سنگین، ارزیابی روانی جزو الزامات صدور مجوز است. ولی نباید فراموش کنیم که ارزیابی روان یک فرایند پیوسته است و نباید محدود به قبل از اخذ گواهینامه شود.  لذا باید به شکل پیوسته این ارزیابی ها صورت بگیرد و بهتر است قانون به مراجع دی ربط اجازه دهد تا هر زمانی که مستند به رای "کمیسیون های پزشکی قانونی"  برای فردی ناتوانی برای رانندگی احراز شود حق رانندگی را از فرد سلب نمایند.
  2.  بدیهی است بررسی سلامت روان  برای رانندگی، به شناسایی مواردی که فرد  اختلالات روانپزشی دارد منجر شود. در قانون لازم است فرایند ارجاع و پیگیری درمان افراد شناسایی شده ترسیم شود  و زمینه ارجاع و درمان به موقع ویا ادامه درمان را فراهم ‌سازد.
  3.  بدیهی است که سلامت روان درکنار سلامت جسم، یکی از ارکان اصلی ایمنی رانندگی است. ولی همچنانکه برای معلولیت های جسمی نه سلب صلاحیت مطلق بلکه اجازه رانندگی در شرایط خاص و با طراحی متناسب نوع خودرو امکان پذیر است برای معلولیت های روان نیز حدود و ثغور مشخص شود. بدیهی است رانندگی وسائل عمومی مثل اتوبوس و یا کامیون های سنگین و یا وانت بارهای حمل بار و یا رانندگی در بزرگراهها و جاده های بین شهری متفاوت از رانندگی درون شهری و مناطق بی خطر است.
  4. در مجموع، سیاست الزام اخذ گواهی سلامت روان برای گواهینامه رانندگی، در صورتیکه صحیح اجرا نشود، نه تنها  اقدامی مؤثر در کاهش خطرات ترافیکی و ارتقای سلامت روان عمومی نمی باشد. بلکه موفقیت آن منوط به تدوین دستورالعمل‌های دقیق، برای  انتخاب  همراه با آموزش کافی به ارزیابان، رفع انگ اجتماعی اختلالات روانی، و پیش‌بینی سازوکارهای نظارتی برای جلوگیری از تخلفات است. در غیر این صورت، این طرح می‌تواند به ابزاری غیرعادلانه، ناکارآمد و حتی مضر برای سلامت روان جامعه تبدیل شود.

 

X