پاسخگویی دانشگاههای ایران به بازار کار از منظر خبرگان آموزش عالی
حمیدرضا آراسته، مجیدرضا کتابدار، بیژن عبدالهی، حسن رضا زینآبادی
چکیده:
زمینه و هدف: پاسخگویی از ضرورتهای اندازهگیری عملکرد، ارزشیابی و نیازهای یک نظام کارآمد و خدمتگزار مردم سالار، محسوب میشود. نظر به شروع موج بیکاری بهویژه در قشر دارای تحصیلات عالی در کشور که از دهه 1370 آغاز شد، دانشگاهها متهم به ناکارآمدی در قبال پاسخگویی به بازارکارند که این امر میبایست با بررسی ابعاد مختلف موضوع، شناسایی و ارائه شود. هدف این پژوهش ارائه چارچوب مفهومی برای پاسخگویی دانشگاههای کشور به بازارکاراست.
روش: این تحقیق در چارچوب پارادایم تفسیری و مطالعه کیفی قرار میگیرد که برای تحلیل اطلاعات و دادهها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. روش نمونهگیری و گردآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از خبرگان آموزش عالی بود که براساس نمونهگیری ملاک محور و زنجیرهای انتخاب شدند.
یافتهها: هفده مؤلفه در 4 بُعد است شامل: بعد سیاستگذاری، ساختاری و مدیریتی (8 مؤلفه)، بعد آموزشی، مهارتی و پژوهشی (5 مؤلفه)، بعد فرهنگی (2 بعد) و بعد قوانین ومقررات (2 مؤلفه).
نتیجهگیری: بهمنظور کم شدن شکاف وضع موجود با وضعیت مطلوب دانشگاهها در جهت پاسخگویی به بازارکار و بهخصوص کاهش بیکاری و افزایش رضایت دانشآموختگان، اعتمادسازی بین دانشگاه و بازار کار و نیز محبوبیت بیشتر دانشگاه در این زمینه، انتظار میرود سیاستگذاران و بهخصوص برنامهریزان آموزش عالی توجه و عنایت ویژهای را به مولفههای این پژوهش داشته باشند، اهم این مولفهها عبارتند از: :تعامل دانشگاه با بازارکار، ارائه برنامهریزی درسی و آموزشهای کاربردی و مهارتی مبتنیبر بازارکار، توجه به انتصاب مدیران دانشگاهی پاسخگو در قبال بازار کار، تقاضا محور شدن رشتهها و پذیرش دانشجو، ارائه آمار از وضعیت بازارکار، تعداد دانشجو و دانشآموخته به جامعه، مقابله با مدرکگرایی، اصلاح قوانین بازار کار و آییننامه جذب و ارتقای هیئت علمی.
کلیدواژهها: بازار کار، دانشگاهها، مسئولیت اجتماعی
برای دریافت مقاله به تارنمای نشریه فرهنگ و ارتقاء سلامت مراجعه فرمایید.