من را جای نا امن بفرستید !
[ → رزمندگان ]
سید یونس عطاری - شهادت در خط مقدم دفاع از شهر سرپل ذهاب-مهرماه 1359
اشاره
گروه پزشکی در دفاع مقدس، هنگام مراقبت و درمان مجروحان جنگ، متوجه حالات خاص روحی و معنوی آن ها می شد.
قهرمانانی که در فضای پر از درد و نا امیدی و مشاهده مرگ دوستان و احساس نزدیکی خود به مرگ، همچنان بدون استرس و در آرامش بودند.این موارد با توجه به واقعی و خالص بودن،می تواند نقطه شروعی جهت انتقال ارزش های معنوی باشد.
در مجموعه " ارزش های پزشکی و معنوی دفاع مقدس" هر بار به شرح یک مورد پرداخته و لینک مربوط به فضای مجازی جهت مشاهده ویدئو کلیپ مربوطه در اختیار قرار خواهد گرفت.
هر مورد همچون " نشانی" مسیری است که ما را به سمت خداوند متوجه می کند.
مورد 1 : من را جای نا امن بفرستید !
لینک ویدئو - بخش اول -->: من را جای نا امن بفرستید ! در دانشگاه و جهاد سازندگی
لینک ویدئو - بخش دوم -->: من را جای نا امن بفرستید ! در جهاد سازندگی سرپل و شهادت در دفاع از شهر
لینک ویدئو - بخش سوم -->: من را جای نا امن بفرستید ! نامه به یک دوست در خارج از کشور
هنوز یک هفته از جنگ نگذشته بود که برای تشییع پیکر همکلاسی دوران دبیرستانم، شهید سید یونس عطاری به دانشگاه علم و صنعت تهران رفتم. یونس از مسئولین جهاد سازندگی خواسته بود او را به منطقه ناامن بفرستند تا بتواند به مردم محرومتر خدمت کند. یونس فردی خندان و خوش برخورد و پرتلاش بود. ما سال 1354 از دبیرستان علوی شدیم، او رشته معماری دانشگاه علم و صنعت رفت و من در رشته پزشکی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شدم. تابستان 1359 در حین همکاری با جهاد سازندگی، زمانی که گروه ما به سیستان و بلوچستان رفتند، یونس به همراه گروهی از بچه های رشته های فنی به کرمانشاه رفت. اگرچه در کرمانشاه نیز کارهای زیادی بر زمین مانده بود ولی یونس خودش پیشقدم شد جایی برود که داوطلب رفتن ندارد، جایی که خطرناکتر و ناامنتر است. سرانجام در شهر سرپل ذهاب به عنوان مسئول جهاد مشغول به کار شد و همانجا به شهادت رسید . . .